لا به لای شب

ساخت وبلاگ

 

گیسوی تابیده از بیخ گوش

و غزالی

که لابه‌لای شب

          می‌رمد

 

 

سطر نحس

غلظت گیسوان دراز است

بعد از شیارهای زمستان

و روزهای معطل بی‌کار

لابه‌لای نیامدنت

 

کسی دیگر

کسی با صدای تو

کسی که مرا نمی‌شناسد

و هجوم یک ریز برف در استخوان تلفن؛

-        اعتراف کن!

-        اعتراف کن غریبه‌ای!

 

و حلزونی پیر

لابه‌لای قرص‌های خواب

از خاطره رد می‌شود

 

ردی از گذشته روی حروف

ردی از گذشته در تصاویر ارسالی نیمه شب

ردی از گذشته در گیسوی تابیده از بیخ گوش

و تو

لابه‌لای قرص‌ها و برف

باید خودت را نجات دهی!

 

-        اعتراف می‌کنم!

-        اعتراف می‌کنم غریبه‌ام!

و هیچ وقت

زنی نبوده‌ام

با پلنگی که بر پوستم پنجه می‌کشد

و زخم‌های ارسالی نیمه شب

 

کم کم خواب بر اعصاب کشیده‌ات دست می‌کشد

می‌توانی به قرص‌ها اعتماد کنی!

برف

صدای قدم‌ها را محو می‌کند

و غزالی

    لابه‌لای شب

             می‌رمد.

 

24 دی ماه 95/ تهران

 

 

نوشته شده توسط مریم منصوری  در ساعت 15:52 | لینک 
من خواب دیدهام...
ما را در سایت من خواب دیدهام دنبال می کنید

برچسب : لای, نویسنده : mankhabdidehamo بازدید : 93 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:06